آثار و پیامدهای عفت
غریزه جنسی یکی از علل مهم ازدواج و تشکیل خانواده است، اما پس از ازدواج هر چه زمان می گذرد نقش غریزه جنسی در حفظ دوام خانواده کمتر می شود و به جای آن نقش عشق، تفاهم و وفاداری فزونی می گیرد.
1. تحکیم بنیان خانواده
خانواده یکی از کوچک ترین و با اهمیت ترین نهادهای اجتماعی جامعه است که مرکز عشق، امید و تحقق آرزوهای زیبا و شیرین دختران و پسران محسوب می شود. هر چه پیوند زن و شوهر صمیمی تر باشد، استحکام خانواده نیز بیشتر خواهد بود. اگر حجاب و عفاف در جامعه ای کاملا رعایت گردد، روابط جنسی به محیط خانواده محدود و حریم زن و مرد در محیط بیرون از منزل حفظ شود، در نتیجه جوانان به ازدواج تمایل بیشتری پیدا کرده و خانواده های تشکیل شده نیز ثبات بیشتری خواهند داشت. بر عکس اگر خودنمایی آرایش و تبرج در اجتماع رایج شود و آزادی های منفی و افکار انحرافی گسترش یابد، کانون گرم خانواده به سردی می گراید و عشق و محبت در خانواده جای خود را به تنفر می دهد و نخستین کانون تربیت، مهر و عاطفه کودکان ویران می گردد و نهایتا آمار طلاق و فحشا به فزونی می گراید. بی تردید نهاد خانواده در پرتو پاسداری از حریم حجاب و عفاف به درخشش و بالندگی می رسد.(1)اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در قالب ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محکم ساخته و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می شود.(2)
غریزه جنسی یکی از علل مهم ازدواج و تشکیل خانواده است، اما پس از ازدواج هر چه زمان می گذرد نقش غریزه جنسی در حفظ دوام خانواده کمتر می شود و به جای آن نقش عشق، تفاهم و وفاداری فزونی می گیرد. نه تنها در اسلام، بلکه در همه مرام های اجتماعی جهان، این نتیجه حاصل شده که خانواده باید محفوظ و محترم بماند و زن و مرد باید دل بسته و وفادار یکدیگر باشند تا آشیان دلپذیری برای فرزندانشان بنا نهاده و با تربیت آنها، آینده جامعه خویش را ترسیم کنند. اما در جامعه ای که برهنگی بر آن حاکم باشد هر زن و مردی همواره در حال مقایسه است؛ مقایسه ای که ریشه خانواده را سوزانده و آتش هوس را در زن و شوهر، به خصوص در شوهر دامن می زند. زنی که بیست یا سی سال کنار شوهر خود با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده، پیداست که اندک اندک بهار چهره اش، شکفتگی خود را از دست میدهد و روی در خزان می گذارد. در چنین حالی که سخت محتاج عشق، مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوان تری از راه می رسد و در کوچه و بازار، اداره و مدرسه با پوشش نامناسب خود، به همسر او فرصت مقایسه ای می دهد و این مقدمه ای می شود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زنی که جوانی خود را نیز بر باد داده اشت. همه خواهران جوان لابد می دانند که هیچ جوانی نیست که به میانسالی و پیری نرسد و نیز می دانند که اگر امروز آنان جوان و باطراوتند، در فردای بی طراوتی آنان، باز هم جوانانی هستند که بتوانند برای خانواده فردای آنها همان خطری را ایجاد کنند که خود آنان امروز برای خانواده ها ایجاد می کنند. (3)
با روشن شدن جایگاه خانواده و نقش عفت در استحکام آن، می توان دریافت که بخشی از سعادت و خوشبختی شخص، وابسته به خانواده ای است که در آن زندگی می کند. هرچه ارزش عفت و عمل به آن در نظر مردم کمتر می شود به تبع آن مشکلات عدیده ای برای فرد و خانواده و اجتماع پدید می آید که گاهی عواقب جبران ناپذیری دارند. برای استواری خانواده می بایست آن را در قالب و محفظه ای به نام عفت گنجاند تا از گزند حوادث مصون بماند و باید پیوسته مراقب بود تا در این محفظه هیچ تزلزل و آسیبی حتی یک ترک و سوراخ کوچک پدید نیاید، زیرا در غیر این صورت کم کم چیزی در این قالب به نام خانواده وجود نخواهد داشت.
۲. آرامش روحی
امام خمینی(رحمه الله) درباره قوای شهوانی چنین می گوید: میل و آرزوی ما نیز محدود به حدی نیست؛ مثلا قوه شهویه در انسان طوری است که اگر زن های یک شهر، به فرض محال، به دست او بیاید، ایران باز متوجه زن های شهر دیگر است. و اگر از یک مملکت نصیبش شد، متوجه مملکت دیگر است و همیشه آنچه [را] ندارد می خواهد. با اما این که این ها که گفته شد فرضی است محال و خیالی است خام، با وجود د این، تنور شهوت باز فروزان است و انسان به آرزوی خود نرسیده. و و همین طور قوه غضب در انسان طوری مخلوق است که اگر مالک الرقاب مطلق یک مملکت شود، متوجه مملکت دیگر می شود که و آن را به دست نیاورده، بلکه هر چه به دستش بیاید، در او این قوه زیادتر می شود. پس انسان همیشه عاشق چیزی است که ندارد و به دست او ای نیست.(4)د ا ستان بیانات از روح بشر فوق العاده تحریک پذیر بوده، و اشتباه است اگر گمان کنیم تحریک پذیری روح محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. همان طور که بشر - اعم از مرد و زن - در ناحیه ثروت و مقام، از تصاحب ثروت و تملک جاه و مقام سیر نمی شود، در ناحیه جنسی نیز چنین است. هیچ مردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود. و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی و همواره مقرون به نوعی احساس محرومیت است. دست نیافتن به آرزوها خود منجر به اختلال ها و بیماری های روحی می گردد. چرا در دنیای غرب این همه بیماری روانی زیاد شده است؟ علتش آزادی اخلاقی جنسی و تحریک های فراوان سکسی که به وسیله جراید و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غیررسمی و حتی خیابان ها و کوچه ها انجام می شود.(5)
عفاف، بازدارنده بسیاری از هیجان های روحی است، نبودن حریم زن و مرد، ترویج معاشرت های بی بند و بار و دیدن صحنه های تحریک آمیز، مستهجن و رکیک، هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی بخشیده و جاذبه جنسی و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی اشباع نشدنی در می آورد و عدم ارضای این غریزه به صورت دلخواه، باعث به هم خوردن تعادل روحی و روانی فرد می شود، ولی اسلام با تعدیل و رام کردن این التهاب ها از طریق محدود کردن نگاه، خضوع در کلام، پوشش و سرانجام رعایت عفاف در همه زمینه ها برای فرد، آرامش روحی و روانی را به ارمغان می آورد.(6)
بنابراین، راز آفرینش زن و مرد و سر گرایش این دو به یکدیگر و تشکیل خانواده، گرایش جنسی که هدفی جز اشباع آتش شهوت ندارد، نیست؛ آفرینش زن چیزی غیر از گرایش غریزی و ارضای آتش شهوت خواهد بود که خداوند آن [گرایش غریزی] را آرامش زن و مرد بیان کرده و اصالت را در ایجاد این آرامش به زن داده و او را اصل دانسته و مرد را مجذوب مهر زن معرفی کرده است.(7)
اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته، آن است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی می شود. زن به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته خود سازد. (8)
به گفته بانو مجتهده امین (9) زن دارای یک حالت و غریزه جلوه گری و خودنمایی است که خداوند آن را در او قرار داده و حکمت حجاب هم مسلما روی همین اصل است . خودنمایی زن در موارد حلال و محرمشان خوب است ولی در موارد دیگر باید با آن مبارزه کند، چون باقی بودن به این صفت که نوعی شهوت است باعث انحراف او می شود؛ در این که خداوند این صفت را در زن قرار داده، حکمتی است که مردان به آنها رغبت پیدا کرده و ازدواج و در نتیجه تولید نسل زیاد شود. و در ثانی زنان تحت سرپرستی مردان قرار گیرند؛ در موقعیت امروز آنچه برای زنان اهمیت دارد این است که با نفس و دلخواهی های خود در مورد زر و زیور و طرز لباس پوشیدن و به مدل های گوناگون در آمدن مبارزه کنند. (10)
پروین اعتصامی چه زیبا سروده:
در آن سرای که زن نیست، آنس و شفقت نیست
در آن وجود که دل مرد، مرده است روان
زن از نخست بود رکن خانه هستی
که ساخت خانه بی پای بست و بی بنیان؟
وظیفه زن و مرد، ای حکیم! دانی چیست؟
یکی ست کشتی و آن دیگری ست کشتی بان
چوناخداست خردمند و کشتی اش محکم
دگر چه باک ز امواج و ورطه و طوفان؟
زن نکوی، نه بانوی خانه تنها بود
طبیب بود و پرستار و شحنه و دربان
نه بانو است که خود را بزرگ می شمرد
به گوشواره و طوق و به یاره مرجان
چو آب و رنگ فضیلت به چهره نیست، چه سود
ز رنگ جامه زر بفت و زیور رخشان؟
برای گردن و دست زن نکو، پروین!
سزاست گوهر دانش، نه گوهر آلوان(11)
٣. سلامت و سعادت اجتماع
خداوند به منظور صیانت ذات و تأمین شئون مختلف زندگی بشر و حفظ حیات فردی و نوعی انسان، غرایزی را در نهاد آدمیان به ودیعه گذارده که وجود هر یک از آن غرایز و خواهش های عاطفی در جای خود لازم است. اگر غرایز به خوبی تعدیل گردند و از سرکشی و طغیانشان جلوگیری شود، و نیز عواطف و احساسات هر یک با اندازه گیری صحیح و در جای مناسب خود اعمال شوند، موجب خوش بختی و کمال بشر و مایه سعادت فرد و اجتماع خواهد بود. بر عکس اگر غرایز و احساسات آزادانه و بدون قید و شرط اعمال گردند و در مسیر سرکشی و هیجان های نابجا قرار گیرند، آدمی را به جرایم و جنایات عظیمی واداشته او را از هر درندهای خونخوارتر و خطرناک تر می سازد. (12)اگر محیط جامعه ای از عفاف دور گردد؛ کم کم فرهنگ چنین جامعه ای به کلی از ارزش های والای انسانی دور شده و حتی به ضد ارزش مبدل می شود.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: اذا خبث الزمان کسدت الفضائل و ضرت و نفقت الرذائل و نفعت (13) وقتی محیط اجتماع آلوده و ناپاک شد، سجایای انسانی و فضایل اخلاقی بی رونق و زیان آور می شود و بر عکس رذایل و ناپاکی در جامعه رایج و سودبخش می گردد. امیرالمؤمنین علیه السلام با ترسیم جامعه اسلامی دور شده از ارزش های اسلامی و مسخ ارزش ها در چنین جامعه ای می فرمایند: (صَارَ اَلْفُسُوقُ نَسَباً وَ اَلْعَفَافُ عَجَباً وَ لُبِسَ اَلْإِسْلاَمُ لُبْسَ اَلْفَرْوِ مَقْلُوباً.)(14)؛ ایشان را در آن جامعه به گناه افتخار می کنند و از عفاف و پارسایی تعجب است می کنند و اسلام را همچون پوستینی واژگونه می پوشند.
اگر روح عفاف بر آحاد افراد جامعه، اعم از مرد و زن، حاکم شود، جامعه مسیر تعالی و رشد خود را قطعا طی خواهد کرد؛ در مقابل اگر هر فردی به خود اجازه دهد که بر اساس امیال نفسانی اش عمل کند، در اندک زمانی جامعه به انحطاط کامل اخلاقی کشیده می شود. آزادی های بی حد و حصر و در تعارض با عفت فردی و اجتماعی، اجتماع را به تباهی خواهد کشید. سلامت یک جامعه در گرو افراد آن می باشد؛ افرادی که علاوه بر حفظ و تطبیق کردن خود با معیارهای انسانی و اسلامی، باید مراقب دیگر افراد نیز باشند.
حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: کُلُّکُمْ رَاعٍ و کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ (15)؛ همه شما نگهبان هستید و همه شما در مقابل زیر دست خود مسئول است.
در زندگی زناشویی مرد بارهای زندگی را بر دوش دارد، او نه تنها عنوان نان آور را یدک می کشد بلکه مسئولیت روانشناختی پرورش فرزندان را نیز عهده دار است و این پرورش باید به گونه ای زمینه ساز رشد معنوی آنها شود. مرد در زندگی زناشویی، آزادی جنسی خود را با مسئولیت پدرانه اش در خانواده ای که روابط خانوادگی بسیار صمیمی و تقید به خانواده زیاد است عوض می کند و در مقابل به موقعیتی متعالی که همان امنیت فردی، درک یک هدف اجتماعی، تضمین پایبندی جنسی به همسرش و نیز ارضای غریزه جنسی هنجار، دست می یابد. زن نیز در ازای محدود کردن روابط جنسی خود به شوهر، از حمایت بلندمدت او بهره مند می گردد. به این ترتیب زن وسایل زندگی، مراقبت، امنیت و توجه شوهر را دارد و از شر سایر مردان شرور و درگیری های احتمالی در سطح جامعه مصون می ماند و پس از آنکه جذابیت های جنسی و نقش تولید مثل زن رو به افول گذاشت از همراهی یک دوست خوب تا پایان عمرش بهره می برد.(16)
پس حفظ حریم عفاف وابسته به همه افراد جامعه اعم از زن و مرد خواهد بود. مرد باید به حفظ حریم عفاف کمک کند، چنانکه زن نیز این وظیفه را با رفتار شایسته خود به دوش دارد و با حفظ عفت، به وظایف اجتماعی خود عمل می کند. امام خمینی(رحمه الله) می فرماید: امروز باید خانم ها وظایف اجتماعی خودشان را و وظایف دینی خودشان را... عمل بکنند و عفت عمومی را حفظ کنند و روی آن عفت عمومی، کارهای اجتماعی و سیاسی را انجام بدهند.(17)
البته کاملا واضح است که برای داشتن اجتماعی سالم، بدون جرم و جنایت و.. زنان در جامعه نقش مهم تری را نسبت به مردان، ایفا می کنند. همه می دانیم که از زنانی عفیف، فرزندانی پاک و سالم تربیت شده، وارد اجتماع می گردند و طبق آموزه های دینی ما اصلاح و تربیت فرد و خانواده، مقدمه ای برای اصلاح ساختار اجتماع می باشد، چنانکه متقابلا اصلاح ساختار اجتماع تأثیرگذار بر تربیت فرد و خانواده است. به طور کلی می توان گفت به منجلاب کشیدن زن یعنی سقوط اجتماع، بدین معنا که اجتماع تبدیل به مردابی متعفن می شود که در آن فقط گیاهان بدبو و غیر قابل استفاده رشد و نمو میکنند.
۴. پاکی نسل انسانی
حفظ عفاف باعث می شود رحم ها پاک و نسل ها شناخته شده باشند. کودک باید احساس کند دارای سرپرست، پشتیبان، عزت و شخصیت است، نه موجودی وانهاده و بی صاحب که از عشقی آلوده و لحظه ای پدید آمده است. در فرهنگ اسلام مسئله پاکی رحم و نقش آن در سلامت فرد، خانواده و جامعه بسیار مهم قلمداد شده، به گونه ای که «أصلاب پاک و أرحام مطهر» عاملی برای مسیر هدایت انسان و اجتماع معرفی گردیده و ارزشمندترین انسان ها کسانی بوده اند که در دامن های عفیف رشد کرده اند. نسل از راه نامشروع مفاسد فراوانی را در بر دارد که یکی از مهم ترین آنها عدم پذیرش مسئولیت در مقابل تربیت فرزند است و بر فرض پذیرش، احساس طبیعی تعلق آن فرزند به خود را ندارد. حب نفس در انسان سبب می شود او به متعلقات و مسائل مربوط به ذات خود علاقه بیشتری نشان دهد و چنانچه مشخص باشد که مثلا این کودک، فرزند اوست، به صورت کاملا طبیعی احساس علاقه و عاطفه او به سوی آن فرزند برانگیخته می شود و پدر را در جهت حفظ و تربیت او مصمم می گرداند. اما چنانچه تولید از طریق نامشروع باشد، با عدم پذیرش احساس مسئولیت، عشق و علاقه در قبال فرزند مواجه خواهیم بود و این امر باعث نابهنجاری ها و مفاسد اجتماعی بسیار خواهد شد.(18)خداون می فرماید:
«نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ»(19)؛ زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند. پس هر زمان که بخواهید، می توانید با آنها آمیزش کنید. و بکوشید از این فرصت بهره برده، با پرورش فرزندان صالح اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده!
«حرث» به زمین مزروعه گفته می شود و تشبیه زن به زمین از این جهت است که همان طور که زمین برای بقای انسان لازم می باشد، زن نیز لازمه بقای وجود انسانی است. زن مزرعه و محل رشد و نمو فرزند است و مقصود اصلی در ازدواج ادامه نسل می باشد، زیرا خداوند می فرماید: و نساؤکم حرث لکم شأن حرث صالح، نتیجه و بچه دار شدن است. هم چنین آیه دلالت دارد بر این که خداوند بین زن و شوهر نوعی انس و گشاده رویی دو طرفه ایجاد نموده است.(20)
از آنجا که مسئله آمیزش جنسی مسئله ای مهم است و با پرجاذبه ترین غرایز انسان سر و کار دارد، خداوند مؤمنان را به دقت در این امر، و پرهیز از هر گونه گناه و انحراف، دعوت فرموده و به آنها هشدار می دهد که: بدانید همگی به ملاقات پروردگار خواهید شتافت و تنها راه نجات ایمان و تقوای در سایه ایمان است. (21)
چه بسا شاید تشبیه زنان به مزرعه برای برخی کسان سنگین آید که چرا اسلام درباره نیمی از نوع بشر چنین تعبیری به کار برده است؟ در حقیقت قرآن به نکته بسیار ظریف و مهمی اشاره کرده و می خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع نشان دهد. این که وجود او برای حفظ حیات نوع بشر لازم بوده و وسیله ای برای اطفای شهوت و هوس رانی مردان نیست؛ این سخن هشداری است در برابر آنها که به جنس زن همچون یک بازیچه یا وسیله هوس بازی می نگرند. سپس در ادامه آیه این نکته را می افزاید که با اعمال و پرورش فرزندان صالح، آثار نیکی برای خود از پیش بفرستید.
(وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ) اشاره به اینکه هدف نهایی از آمیزش جنسی، لذت و کام جویی نیست بلکه باید از این موضوع، برای ایجاد و پرورش فرزندان شایسته استفاده کرد و آن را به عنوان یک ذخیره معنوی برای فردای قیامت از پیش بفرستید. این سخن هشدار می دهد باید در انتخاب همسر، اصولی را رعایت کنید که به این نتیجه مهم، ( تربیت فرزندان صالح و نسل شایسته انسانی) منتهی شود. (22)
امام خمینی(رحمه الله) سعادت ابدی انسان را مرهون قوه شهوت دانسته، چرا که دست یابی به سعادت ابدی بدون بقا در عالم طبیعت میسور نیست. البته باید توجه داشت که این قوه وقتی عاملی برای سعادت است که از حد اعتدال خارج نشود. ایشان می فرماید:
(...با خروج آن از حد خود و به جانب افراط و تفریط رفتن علاوه بر آن که سعادات مذکوره را تحصیل نکند مایه شقاوت و بدبختی خود و بنی نوع خود شود، چه بسا با شهوت رانی چند روزه یا چند ساعت نظام یک عایل شریفه از هم گسسته شود و طرح بدبختی و بیچارگی آن ها تا ابد ریخته شود و چه بسا از عنان گسختگی این قوه شرافت خود انسان بابا و عایله شریفه او دست خوش باد فنا شود، بیشتر این فجایع و فضایح که در جمعیت های عنان گسیخته پیدا می شود از سر خود این قوه است.(23)
مبر طاعت فی شهوت پرست
که هر ساعتش قبله دیگر است
مبر ای برادر! به فرمانش دست
که هر کس که فرمان نبردش برست(24)
انسان در زندگی نمی تواند صرفا به دنبال خواسته های نفسانی خویش باشد، بی تردید تمکین از خواسته های دل، او را به پستی و خواری خواهد کشاند.
مرو در پی هر چه دل خواهدت
که تمکین تن، نور جان کاهدت
کند مرد را نفس آماره، خوار
اگر هوشمندی، عزیزش مدار(25)
دختران و پسرانی که هدف را تنها در لذت و کام جویی می بینند باید توجه داشته باشند که پیروی از هوا و هوس در غریزه پرجاذبه جنسی و لذت های زودگذر آن چه عواقبی نهفته است؛ شخصیت انسانی، اجتماعی، شرافت خانوادگی و نسل خویش را لکه دار کرده و چیزی جز ننگ رسوایی، بدنامی و آبروریزی همیشگی برای خود و خانواده به جا نخواهد گذاشت، بدنامی و رسوایی که بر اثر عنان گسیختگی شهوت به وجود آمده و عاملی برای شقاوت و خسران انسان گشته است. همان طور که در مطبوعات و خبرگزاری ها، شاهد هستیم بر اثر بی عفتی و پیروی از هوس های زودگذر، فجایع و آمار فرزندان نامشروع در جهان رو به افزایش است.
در حفظ آبرو، ز گهر باش سخت تر
کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش(26)
۵.کاهش طلاق و جرم و جنایت
تا کنون بی حجابی زن باعث گمراهی میلیون ها مرد، و به گناه افتادن دیگران، و پیدایی هیولای طلاق در خانواده ها، روابط نامشروع و... شده، که پایه گذاران بی حجابی خود از این مسائل به ستوه آمده و عوارض آن را از پدیده های شوم قرون اخیر می دانند. نظام خانواده در ایران نظامی قومی، مستحکم، بر اساس حیا و عفت، وقار و ادب، ایمان و تقوا و نبود طلاق مگر به ندرت - بود.از زمانی که استعمار غرب به دست آلودهای خاین، به نام رضاخان، پوشش را که ریشه در قرآن داشت، از بسیاری از زنان به غارت برد، وضع خانه و خانواده به صورت دیگری در آمد؛ آمار طلاق افزایش یافت، به حدی که در اواخر حکومت پهلوی هر ماه بین شش تا هفت هزار درخواست طلاق به دادگاه ها داده می شد؛ مردان و جوانان زن دیده بی زن می شدند و زنان شوهر دیده بدون شوهر، و این دو طایفه آزاد شده از تعهد زن داری و شوهرداری به جامعه می پیوستند و سفره فساد و افساد را گسترده تر می کردند.(27)
شایان ذکر است که هدف در هجوم فرهنگی از بین بردن ارزش های اخلاقی است. وقتی ارزش های اخلاقی یک مشت امور قراردادی و نسبی شمرده شوند، تبعا یک روز خوب و خوش آیند جامعه بوده و زمانی آن را بد خواهند دانست؛ مثلا در جامعه اروپایی پوشیدن بدن زن ارزش بوده است، فیلم هایی که مربوط به چند قرن هستند شهادت می دهند که در آن زمان زنان اروپایی پوشیده بودند اما امروز اروپا لخت بودن را می پسندد؛ در آن زمان ارزش، آن بود و امروز این گونه است. زمانی بدترین فحش این بود که به کسی بگویند هم جنس باز اما امروز در جوامع به اصطلاح متمدن، بزرگ ترین تظاهرات به طرف داری از هم جنس بازان انجام می شود؛ امروز این مسئله، ارزش است و مخالفت با آن ضد ارزش. اگر این اندیشه در جامعه رواج یابد که ارزش ها، نسبی، متغیر و اعتباری است، اعمال و رفتار ما که بر اساس آن بینش ها شکل می گیرد، درهم خواهد شکست. (28)
با کمال تأسف، همزمان با گام نهادن بشر به سوی آسمان و حکم فرمایی فن آوری بر مغز و اراده بشر، فرشته عفت و اخلاق نیز از بسیاری از جوامع رخت بر بست. زن که مظهر حیا و عفاف محسوب می شد و تداعی صفات فرشتگان روی زمین و کانون گرم خانواده می نمود؛ به عنوان ابزاری بی مقدار در هر کوی و برزن چون کالایی در دست طماعان و گردانندگان بازار هوا و هوس درآمد و در معرض هجوم همه جانبه جریان های سوء سیاسی و تبلیغاتی و سراشیبی سقوط، قرار گرفت. از آن پس، اساس ازدواج ها درهم ریخت و همه گرداگرد آتش شهوت رقصیدند و نظام های دقیقی که در طول قرن ها زندگی برای اداره و بقای خانواده وضع شده بود و نیز روحانی ترین روابط انسانی میان زن و مرد، یکباره فرو ریخت و از ارزش و اعتبار زن، در نظر مردانی که برای وصول به کعبه وجود زن، حریمی ملکوتی ساخته بودند، کاسته شد تا آنجا که آنچه از بدی، گناه، عصیان، خیانت، کم ارادتی و تجاوز به زن و مقام شامخ او بود، در حق او روا داشتند. (29)
به راستی عشق و محبت در بین زن و مرد در چه شرایطی بهتر شکوفا میگردد؟ آیا آن جا که یک سلسله مقررات اخلاقی به نام عفت و تقوا بر روح مرد و زن حکومت می کند و زن به عنوان چیزی گرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت می رسد یا آن جا که احساس منعی به نام عفت و تقوا در روح آنها حکومت نمی کند و زن در نهایت ابتذال در اختیار مرد است؟ اتفاقا مسئله غیرقابل انکار این است که محیط های به اصطلاح آزاد مانع پیدایی عشق های سوزان و عمیق است. در این گونه محیط ها که زن به حال ابتذال درآمده، فقط زمینه برای پدید آمدن هوس های آنی و موقت و هرجایی و هرزه شدن قلب ها فراهم است. چنین محیطی محیط شهوت و هوس است نه محیط عشق و محبت.(30)
وقتی خلأ معنویت در زندگی انسان حاکم شد و زندگی بر پایه شهوات شکل گرفت، ارزش ها یکی پس از دیگری مسخ شده، زمینه برای بروز انواع جنایت ها پدید خواهد آمد. در طول تاریخ بسیاری از تجاوزها، خیانت ها، آدم کشی ها و... در سایه فرهنگ ابتذال و به دور از عفت صورت گرفته که نیازی به ارائه آمار و ارقام نیست. چشم انداز بی حیایی و بی عفتی تمام بنیانها را ویران کرده و در مقابل پاکی و درستی، انسان را از فرش به عرش خواهد رساند:
پاکی گزین، که راستی و پاکی
بر چرخ، برافراشت مسیحا را(31)
گفتنی است که قطار و مسیر بی حیایی و بی عفتی انتهایی ندارد و در هیچ ایستگاهی توقف نخواهد کرد. چشمان اشخاص بی حیا و اسیر شهوات سیری ناپذیر است تا جایی که خاک گور آن را پر کند، حال فرقی نمی کند که در این مسیر، زن، بی عفت باشد یا مرد. به هر صورت چه زن و چه مرد می بایست برای رسیدن به اهداف والای انسانی و تداوم زندگی مشترک خود یا به عبارتی خانواده و جامعه ای که در آن زندگی می کنند تلاش کنند. بکوشند عفاف پیشه سازند؛ قطع و یقین بدانند که انحراف از این راه یعنی سقوط خود، فرزندان، خانواده و جامعه خویش. مسلما لذت و نتیجه حاصل از گناه و بی عفتی در برابر این همه سقوط هیچ ارزشی نخواهد داشت.
پینوشتها:
1- حمیده عامری، «گستره عفاف به گستردگی زندگی»، فصلنامه کتاب زنان، شماره ۱۳، ص ۱۴۱
2- مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص ۸۹
3- غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص ۶۹
4- امام خمینی(رحمه الله)، چهل حدیث، ص ۱۹، حدیث اول
5- مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص ۸۷؛ با اندکی تصرف
6- فصلنامه کتاب زنان، شماره ۱۳، ص ۱۴۱
7- عبدالله جوادی آملی، زن در آیه جلال و جمال، ص۴۸
8- مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص ۸۸
9- حاجیه خانم سیده نصرت بیگم (شهیر به بانوی ایرانی) در سال ۱۲۶۵ ش، در اصفهان متولد شد. پدرش سید محمد علی امین التجار اصفهانی از افراد متدین و با سخاوتی بود که در اصفهان از شهرتی برخوردار بود و مادرش زنی پارسا و مهربان بود. بانو امین به مدارج والای علمی و عرفانی دست یافت، به گونه ای که از مراجع وقت آن زمان اجازه اجتهاد داشته و مورد تجلیل و احترام بود. مقام معظم رهبری درباره ایشان می فرمایند: تجلیل از بانوی بزرگوار اصفهانی - خانم امین - و ارائه شخصیت عرفانی، فقهی و فلسفی برجسته یک زن در کشور ما کاری سودمند و در جهت احیای ارزش های اسلامی در زنان به نظر می رسد. استاد فاطمی نیا نیز درباره ایشان می گوید: خاتم و خلاصه زنان با فضیلت تاریخ در طبقه غیر معصوم، مرحوم مجتهده علویه خانم امین - رضوان الله تعالى علیها - بوده است؛ یعنی ما مثل ایشان نداشتیم، بدون اغراق عرض می کنم اگر هم داشتیم بنده نمی دانم؛ خانمی که از چهار مجتهد بزرگ و مرجع اجازه اجتهاد داشته، برای این خانم تقلید حرام شده بود. جهت مطالعه بیشتر، نک: زهرا کاشانی ها، بانو امین اصفهانی، ص ۹، صص ۱۰۰-۱۰۲.
10- همان، ص ۲۰
11- پروین اعتصامی، دیوان، به کوشش ولی الله درودیان، (مثنویات، تمثیلات، مقطعات) شماره۱۴۴، ص ۲۱۰
12- محمدتقی فلسفی، گفتار فلسفی (جوان از نظر عقل. احساسات) ج ۱، ص ۲۴۵، ذیل بحث احساسات مذهبی جوان؛ طغیان غرایز
13- محمدتقی فلسفی، الحدیث - روایات تربیتی، ج ۱، ص ۲۴۶
14- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه ۱۰۸
15- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۷۲، ص۳۸
16- رین استوارت، تأثیر فمنیسم بر فرزندان، ترجمه کتایون رجبی راد، ص ۱۰۶
17- صحیفه امام، موضوع: کشف حجاب، توطئه انگلیس ها، ۱۹ شهریور ۳۰/۱۳۵۹ شوال ۱۴۰۰، ج۱۳، ص۱۹۳.
18- کتاب زنان، شماره ۱۳، ص ۱۴۳
19- سوره بقره، آیه ۲۲۳
20- سید محمد طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، ج ۱، ص۴۹۷
21- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۱۴۳
22- همان، ص ۱۴۱
23- امام خمینی(رحمه الله)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۲۸۰
24- کلیات سعدی، بوستان، ص۴۴۳
25- همان، ص ۴۴۴
26- دیوان صائب تبریزی، ج ۵، ص۲۴۴۵.
27- حسین انصاریان، نظام خانواده در اسلام، ص ۲۶۳.
28- محمدتقی مصباح یزدی، تهاجم فرهنگی، ص۱۰۶
29- فصلنامه کتاب زنان، شماره ۱۳، ص۱۰۵
30- مرتضی مطهری، مجموعه آثار (اخلاق جنسی)، ج۱۹، ص ۶۶۷
31- پروین اعتصامی، دیوان، قصاید، شماره ۱، ص ۴۲
منبع:
عفاف در گستره زندگی، محسن فتاحی اردکانی، انتشارات بوستان کتاب، قم، 1392ش، صص 52-34
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}